تاریخ معاصر ایران و انباشت مجموعه تهدیدات خارجی علیه کشورمان در 100سال اخیر بخوبی باعث اثبات این فرضیه شده است که تحقق هیچکدام از آرمانهای ملی ایرانیان و در رأس آنها استقلال ملی بدون دارا بودن حد بالایی از اقتدار ممکن نیست. در چنین فضایی هر گاه کشورمان در عرصههای مختلف به سمت اقتدار نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... حرکت کرده است، لاجرم با سنگاندازی و خشم دولتهای متخاصم روبهرو شده و متعاقبا هر گاه به نسخههایی که پیروزی را در عقبنشینی از اهرمهای قدرت میدانسته، رجوع کرده با تحسین این دولتها مواجه شده است. بر همین مبنا برگزاری پانزدهمین رزمایش موشکی-پهپادی پیامبر اعظم(ص) فارغ از تاثیرات و پیامهای برونمرزی، حامل پیامهای درونمرزی نیز هست که کمتر مورد بحث و ارزیابی قرار میگیرد.
واقعیت آن است که گفتمان «اقتدارستیز» جریان غربگرا در دهههای پیشین تلاش و عرضاندام بالایی در فضای روانی و سیاسی جامعه داشته و همواره تلاش کرده با نشاندن نگرانیهای دشمن در جایگاه نگرانیهای مردم از حرکت کشورمان به سمت و سوی اقتدار جلوگیری کند، به گونهای که هر دستاورد مقتدرانه کشورمان را تهدید خوانده (تقبیح گسترش توانمندیهای نظامی و هستهای مهمترین شاهد مثالهای این امر است) یا با تحقیر و تمسخر دیگر توانمندیها، اساسا امکان رقابت کشورمان با قدرتهای بزرگ را مردود دانسته است (امری که برای نمونه در ماههای اخیر و در مواجهه این جریان با تلاشهای کشورمان برای تولید واکسن کرونا مشهود شد). در چنین فضایی، استراتژیهای نظامی جمهوری اسلامی و در رأس آنها پرونده توانمندیهای موشکی- فضایی کشورمان را میتوان مثال روشنی از گامهای عملیاتی شده گفتمان مقتدرانه انقلابی دانست؛ گفتمانی که به جای تعریف تهدیدها از منظر طرف متخاصم و در نهایت تجویز نسخه عقبنشینی برای هر کدام از آنها، با شناخت تهدیدها از جانب خود، رو به تهدیدزدایی آورده و بازدارندگی ملی را افزایش میدهد.
این روزها توانمندیهای نظامی کشورمان و در رأس آنها توانمندیهای موشکی در شرایطی باعث اقرار دشمنان ایران به هزینه بالای هر گونه درگیری با کشورمان شده است که اساسا جریان «اقتدارستیز» در سالهای گذشته تمام اهتمام خود را بر آن گذاشته بود این توانمندی کشورمان را در کنار دیگر توانمندیها به عنوان علل بروز مشکلات تعریف کند. برای نمونه قریب 4 سال پیش در جریان مناظرات انتخابات ریاستجمهوری بود که توانمندی موشکی کشورمان به عنوان یکی از عوامل بازدارنده ایران در برابر تهاجمهای خارجی متهم به ممانعت از ثمردهی برجام شد؛ ادعایی که در سالهای گذشته و حتی پس از خروج آمریکا از برجام نیز بارها از زبان اقتدارستیزان تکرار شد. در چنین بستری آنها هرگونه توانمندی ایران را که طبیعتا باعث خشم متخاصمان میشود به عنوان تهدیدی برای سرنوشت ایرانیان به حساب میآورند. جریانی که بارها صراحتا از «تسلیم ملی» به عنوان تنها راهکار دفع تهدیدها یاد کرده است، از هرگونه ابزاری که به تقویت اقتدار ملی منتهی شود نیز اعلام برائت میکند. در نمونه آشنای دیگری میتوان به قانون هستهای مجلس شورای اسلامی به عنوان تغییر مسیر سیاست خارجی کشورمان به سمت کنش مقتدرانه در برابر زیادهخواهیهای طرف خارجی اشاره کرد؛ قانونی که همانطور که پیشبینی میشد با عصبانیت و موضع منفی اقتدارستیزان داخلی روبهرو شد.
بیاعتباری دوگانههای اقتدارستیزان
دوگانهسازیهای اقتدارستیزان همواره و به شکلی هدفمند به دنبال آن بوده است اهرمهای قدرت ملی ایران را به عنوان سد راهی در برابر رفاه و معیشت مردم تعریف کند. هر چند برجام به عنوان مهمترین شاهد مثال از نسخههای تجویزی اقتدارستیزان، گامی عملی جهت کاهش اقتدار داخلی با نیت ایجاد گشایش خارجی جوانمرگ و تبدیل به یک درس عبرت در مواجهه با دشمنان خارجی شد اما گویای یک پروژه بلندمدت برای از میان برداشتن اهرمهای قدرت ملی است، تا جایی که هم کشورهای غربی و هم پیادهنظام داخلی جریان غربگرا نیز بارها در این سالها از لزوم پیگیری این الگو در عرصه توانمندیهای موشکی و نفوذ منطقهای کشورمان سخن به زبان آوردهاند.
در این موقعیت سرانجام تجربه سالهای گذشته از سوی گفتمان اقتدارستیز غربگرا و گفتمان مقتدرانه انقلابی بخوبی گواه بر این امر میدهد که اساسا دوری جستن و عقبنشینی از اقتدار سرانجامی جز تحمیل فشار بیشتر و تحمل شرایط سختتر ندارد.
اقتدار؛ نسخه بلندمدت پیشرفت
تجارب دهههای اخیر ایران در مواجهه با تهدیدهای خارجی و کارنامه موفق توانمندیهای موشکی کشورمان به عنوان یکی از این تجارب ایجاب میکند بهرهبرداری حداکثری از مفهوم «اقتدار ملی» در گفتمان انقلابی نمایان شود؛ مسالهای که یک سال قبل به عنوان نقشه راهی برای آینده کشور از سوی رهبر حکیم انقلاب نیز مورد تاکید قرار گرفت. ایشان در بخشی از خطبههای نماز جمعه 27 دی 98 با اشاره به تجارب تاریخی کسب شده از سوی ملت ایران خاطرنشان کردند: «حالا باید چه کار کنیم؟ من در یک کلمه عرض میکنم: ملت عزیز ایران باید همتشان این باشد که قوی شوند. تنها راه در پیش پای ملت ایران عبارت است از قوی شدن؛ باید تلاش کنیم قوی شویم؛ ما از مذاکره هم ابائی نداریم؛ البته نه با آمریکا، با دیگران؛ نه از موضع ضعف، [بلکه] از موضع قوت».
نسخه قوی شدن به عنوان تجویزی رهاییبخش در برابر تهدیدات خارجی جز از مسیر تقویت «اقتدار ملی» امری ناممکن است و در این مسیر باید از تجربههای مقتدرانه ایران بهرهبرداری حداکثری شود. قدرت موشکی جمهوری اسلامی که در رزمایش اخیر و حتی حمله به پایگاه آمریکایی عینالاسد در سال گذشته خود را نشان داد، حامل ظرفیت گفتمانی و معنایی بالایی جهت تقویت «اقتدار ملی» است. در چنین بستری فارغ از تاثیرات برونمرزی نمایش اقتدار نظامی و موشکی کشورمان، باید تلاش شود با تبدیل کردن این موفقیت به یک الگو، از ظرفیتهای داخلی آن در راستای تقویت باور به «اقتدار ملی» بهره برد. ناگفته پیداست تبیین صحیح این راهبرد ناخودآگاه به تضعیف و خنثیسازی راهبردهای تبلیغاتی اقتدارستیزان منتهی خواهد شد.